علی حیدری، کارشناس مسائل ترکیه در یادداشتی به تحلیل شرایط جنگ در سوریه پرداخت و نوشت:
اخبار منتشر شده طی ۷۲ ساعت گذشته درباره حلب سوریه بسیاری را در بهت و حیرت فرو برده و از خود میپرسند چه اتفاقی افتاده است.
تروریستهایی که طی حداقل ۷ سال گذشته در ادلب پناه گرفته بودند، با استفاده از فرصت جنگ رژیم اسرائیل با حزب الله که در دو ماه گذشته شدت بیشتری گرفت، توانستند به سرعت پیشروی کرده و بنابر گزارشها بیش از ۵۰۰ کیلومتر مربع را طی تنها در سه روز اشغال کرده و بخشهای زیادی از شهر حلب را نیز تصرف کردهاند.
این نتیجه فرصتی بود که در نتیجه خروج نیروهای حزبالله از منطقه برای جنگ با رژیم صهیونیستی فراهم شد و تروریستها و حامیان منطقهای و بینالمللیشان به خوبی از آن استفاده کردند.
فارغ از خواسته آمریکا، خواسته رژیم صهیونیستی و خواسته بخشی از کشورهای عرب منطقه برای تغییر دولت و حکومت در سوریه، نقش ترکیه در این تحولات بسیار پررنگ و چشم گیر بوده به طوریکه نمیتوان این موفقیت معارضان مسلح را بدون حمایت آنکارا در نظر داشت. برای این فرضیه، اشاره به چند نکته ضروری است:
- ادلب سوریه که اکنون تنها پناهگاه معارضه مسلح و تروریستهای خارجی نظیر ازبکها، تاجیکها، اویغورها و عناصر کشورهای عربی است، تنها به ترکیه راه داشته و دروازههای مرزی آن تنها شریانهای حیاتی و عبور و مرور این تروریستهاست.
- ترکیه در چارچوب اجلاس آستانه در تهران در سال ۲۰۱۷ و نشست سوچی در سال ۲۰۲۰ مسئولیت کنترل گروههای تروریستی در ادلب را بر عهده گرفت و ضمانت داد که تسلیحات سنگین آنها را گرفته و شرایط را طوری فراهم کند که تنها معارضان معتدل در منطقه حضور داشته باشند.
بر این اساس ترکیه پستهای کنترلی در اطراف ادلب ایجاد کرد تا آنها را کنترل کرده و اجازه خروج تروریستها و حمله به ارتش سوریه را به آنها ندهد.
اردوغان طی یکسال گذشته تلاش زیادی برای عادیسازی روابط با بشار اسد و دمشق داشته، اما اسد، این دیدار را منوط به خروج نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه و دست کشیدن از حمایت نظامی از تروریستها دانسته بود.
آنکارا این عادیسازی را برای دو هدف دنبال میکند:
اول، خلاص شدن از بحران پناهجویان که در شرایط سخت اقتصادی و شرایط ویژه اجتماعی ناشی از حضورشان تبدیل به زخمی ناسور شدهاند.
دوم، خراب کردن طرح کردهای شمال سوریه برای برگزاری انتخابات محلی که به زعم آنکارا اگر این اتفاق رخ دهد، شرایط برای تشکیل حکومتی خودمختار مانند اقلیم کردستان عراق در شمال سوریه هم ایجاد میشود؛ این یعنی شکلگیری کانون بحران امنیتی در مرزهای جنوبی ترکیه.
در واقع آنکارا برای تحت فشار قرار دادن دمشق دست به اقدامی زده تا اسد را با خود همراه کند.
ترامپ به زودی بر صندلی کاخ سفید تکیه خواهد زد و اردوغان برای اثبات خود به رئیسجمهوری که برنامههای مهمی برای خاورمیانه دارد، نیاز به اقدامی بزرگ داشت تا برگههای بازی خود را برای ترامپ رو کند.
با آتشبس در لبنان و احتمالاً در غزه، دولت نتانیاهو به زودی کنار خواهد رفت و ترکیه با دولت بعدی اسرائیل روابط خود را عادی خواهد کرد.
گرفتن حلب و تضعیف بیشتر بشار اسد یکی از عوامل نزدیکی آنکارا و تل آویو نیز خواهد بود.
ترکیه به دو شهر حلب و موصل علقه دیرینه داشته و آنها را متعلق به خود میداند که باید همچون اسکندرون ضمیمه کند. پارلمان ترکیه هر ساله به صورت نمادین برای این دو شهر مبلغ یک لیره بودجه تعیین میکند تا نشان دهد هیچگاه از فکر تصاحب آنها دست نکشیده است.
اشغال حلب منجر به محاصره شهر کردنشین تلرفعت شده و کار ارتش ترکیه در آینده نزدیک برای گرفتن این منطقه را نیز آسان میکند.
بدین ترتیب ترکیه بسیار راحتتر میتواند از ایجاد کانتون یا منطقه یکپارچه کردی در شمال سوریه جلوگیری کند.
فارغ از همه موارد ذکر شده در بالا، یک نشانه مهم دیگر هم در خصوص نقش ترکیه به چشم میخورد:
مخالفان مسلح از تسلیحات ساخت ترکیه استفاده زیادی کردهاند که بدون همراهی دولت و ارتش این کشور ممکن نیست.
همچنین آنها در هر منطقهای که به اشغال در میآورند، پرچم ترکیه را نیز در کنار پرچمهای خود نصب میکنند که این موضوع نشان از همبستگی بین دو طرف دارد.
هر چند اشغال حلب توسط تروریستهای مسلح بومی و بینالمللی در سوریه خواسته بسیاری از کشورها از جمله آمریکا (که به سرعت حمایت خود را اعلام کرد) و رژیم صهیونیستی را تامین میکند اما به دلایل ذکر شده در بالا نمیتوان نقش ترکیه و تاثیر آنکارا در این اقدام را نادیده گرفت.